فكر مي كنم بعضي ها تون سرگذشتمو خونديدامروز جلوي من با دوستم ******** كرد گفت منو دوست نداره، بعد دوسال فهميده كه از من راني تون از اين نظره كه شناخت كافي نسبت به دخترها و روحيات زنانه نداريد، تواين زمينه خوندن كتابهاي روانشناسي كه درباره تفاوت هاي روحيات زنها و مردها نوشته شده و همچنين داشتن ارتباط اجتماعي بالا ميتونه مشكل تون رو حل كنه و تاحد زيادي كمك تون كنهدرمورد زندگي بدون عشق هم موافقم كه بي روح و بي رنگه به قولي: زندگي بدون عشق مثل چايي بدون قنده، تلخ بايد نوشيد:-)ولي خب عشقي كه آلوده به دوستي و روابط عاطفي خارج از چارچوب باشه، چه ارزشي داره؟!!!! همه انسانها احتياج دارن كه كسي رو عاشقانه دوست داشته باشن و همچنين توسط تون شخص دوست داشته بشن ، عشق بدن و عشق دريافت كنن. ، ولي همچنين رابطه اي تنها درقالب ازدواج هست كه ارزش داره و زيباست وگرنه جز سراب چيزي نيستشماهم دنبال يه فرد مناسب و.مطابق معيارهاتون براي ازدواج باشيد ، نگران شناخت هم نباشيد چون تو مراحل خواستگآري تحت نظر خانواده ها و نامزدي، فرصت كافي براي آشنايي داريد و نيازي به دوستي قبل از ازدواج و تحمل آسيبهاي اون نيستاميدوارم هرچه زودتر يه عشق واقعي و پاك رو تجربه كنيد موفق باشي كه تو دانشگاه با حلقه اومد اون دختر تا حلقه رو ديد رنگش سرخ شد و خيلي ناراحت و كلاسو ترك كرد و تا چند جلسه كلاسارو نمياومد يا اگر مي اومد دير مياومد و زود ميرفتهمه اينها رو اولا اينكه وقتي حرف ميزني يه مقدار متوجه باش چي ميگي بخصوص كه اينجا مينويسي بعدش ميتوني يه دور بخوني ببيني چي نوشتي! يعني چي كه افراد اين سايت افسرده اند!!؟ دوما اينكه پيشنهاد ميكنم بي خيال ازدواج نشو منم مثل تو بودم چندسال اينقدر درگير درسو كار شده بودم واينقدر احساس موفقيت داشتم كه اصلا به ازدواج فكر نميكردم و فلسفه و مفهوم ازدواج گنك بود برام. ولي الان ازين موفقيتها اشباع شدم وفهميدم كه ازدواج يه نيازه بالاخره خدا ادم رو به دو جنس افريده پس باهر كاري خودتو مشغول و سرگرم كني بازم يه آنجايي كه قصد ازدواج با شما را ندارد و صراحتا هم درباره اين موضوع باشما صحبت كرده است، پس چه دليلي دارد كه شما همچنان با او رابطه داريد؟! از طرفي ادامه دادن اين رابطه مسأله را حل نميكند در حالي كه قطع ارتباط چه بسا منجر به اين شود كه بيشتر روي موضوع ازدواج تأمل كند. اين نكته را هميشه در نظر داشته باشيد كه همواره پسر طالب است و دختر مطلوب؛ لذا اينكه در دسترس او باشيد وضعيت شما را تغيير نميدهد.از سويي ديگر اختلاف ۱۳ سال ميان شما بسيار بالاست و خيلي هم نميتوان خوشبينانه به اين قضيه نگاه كرد. زماني ميتوان توصيه به چنين ازدواجي كرد كه طرفين به دور از هرگونه احساسات و عواطف آني همديگر را بخاطر تفاهم و تناسب فكري، اعتقادي، اخلاقي، رفتاري، فرهنگي و خانوادگي انتخاب كرده باشند و از جهت سليقه و ميزان درك و مهارتهاي زندگي اختلاف زيادي نداشته باشند.بنابراين اگر با ايشان رابطه داريد و به اميد اينكه با او ازدواج كنيد اين رابطه را حفظ كردهايد، بايد عرض كنم كه سخت در اشتباهيد؛ زيرا ازيك طرف فردمذكور قصد ازدواج با شما را(به هردليلي) ندارد و از طرفي از آنجايي كه در دسترس او هستيد و نظرش تغيير نكند و باعث ميشود كه جاي طالب و مطلوب هم عوض شود، امّا اگر تصميم بگيريد كه اين رابطه را قطع كنيد از يك طرف اميد اينكه اين موضوع باعث تحريك او شود و چه بسا منجر به اين شود كه بيشتر روي موضوع ازدواج فكر كند و نظرش تغيير كند، وجود دارد. از طرفي ديگر اگر هم واقعا اين قطع ارتباط تاثيري در تصميم فرد نداشته باشد در نهايت چيزي را ازدست نميدهيد و زودتر تكليفتان مشخص ميشود و بيخودي وقت و انرژي خود را هدر نخواهيد داد.با آرزوي موفقيتين دليل فكر كردم احسان جان چون اولا همه ما انسانيم و اشتباه ميكنيم و ثانيا در شرايط روحي بسيار بدي بودم كه هر تصميمي ميگرفتم اشتباه بود. بهمين دليل مشاور رفتم كه فردا روزي بگم نه باز فكر و خيال نيفته جونم بگم خب منم اشتباه كردم و ميرفتم طرفش باز )چيزي كه برام مهمه تجربيات بقيه است و اينه اگه قرار بر مثلا بخشيدن و رفتن به اين زندگي باشه لازمه اش چيه؟ چه كارهايي بايد كرد؟ چيارو انجام نداد؟ راه درست رفتاري و فكري و احساسيش چيه.....شان با مراسم ازدواج مخالف نيستند؛ بلكه ميگويند ساده بگير تا پس انداز كني. با توجه به درآمد و حقوق پايين همسرت و با عنايت به اينكه آغاز خوش زندگي است، عاقلانهتر اين است كه مراسم ساده عروسي بگيريد و اين كار ثمرات مادي و معنوي فراواني دارد. مثل: احترام به بزرگترها، قناعت، پيروي از له ايشون قبل اين رابطه بمن گفتن و همينطور كه توضيح دادم از طرق مختلف سعي كردم واقعيت و بفهمم و تا حد خيلي زيادي فهميدم.ايشان اصلا اون شخصيت كه شما ميگي و با چند نفرو نداشته و ندارن و لي اين قضيه تو زندگيشون اتفاق افتاده و منكرشم نميشه شد. ميخوام بدونم چرا سابق؟ دليل جداييتون همين مسله بود؟ مشكلاتتون چي بود؟ اگه فرض كن شرايط منو با همينا كه گقتم داشتي چي؟ ممنونم ميشم توضيح بدينهايتا اين كه تاخير از دواج به خاطر نداشتن خونه و مشكلات اقتصادي ناشي از ضعف ايمان هست و بس والا انسان مسلمان وخدا پرست نبايد به خاطر اين مسائل جابزنه .... اميد وارم با اميد به خدا ..تاكيد ميكنم اميد به خدا مشكلات اقتصاديتون يكي پس از ديگري حل بشه وازدواج رو به خاطر اين مشكلات به تاخبر نندازيد ....براي جوانان هستند و بايد در امر مهم و خطير ازدواج دخيل و ناظر باشند.علاقه پسر به دختر زماني قطعيت پيدا مي كند كه از هم اكنون قطع ارتباط شود و رسماً براي خواستگاري و ازدواج اقدام كند و تا زماني كه به دختر وعده و وعيدِ امروز و فردا ميدهد، هيچ اعتماد و اطميناني به ايشان نيست و فقط تنها راه اثبات حقيقت، خواستگاري به همراه خانواده است.يقيناً تنهايي پسر در شهر غريب و نياز عاطفي و جنسي، انگيزهي ادامه ارتباط حرام شده است و في الفور بايد ارتباط قطع شود و اگر زودتر اقدام نكند حتماً به ارتباط فيزيكي و ... خواهد رسيد كه در آن زمان براي مشاوره هم خيلي دير شده است.خواندن ادعيههاي وارده به خصوص دعاي توسل و دعاي كميل، خواندن اذكاري همچون صلوات، استغفرالله ربي و اتوب اليك، ارتقاء دهيد.هرچه زودتر با فرد مناسب ازدواج كنيد؛ چون اولا: محبت جديد محبت قبلي را كم رنگ ميكند ثانيا: نياز شما را به عشق و محبت جنس مخالف رفع ميكند.شما بايد به اين هم توجه كني كه شما به او علاقه مند بودي اگر خواستگاري مي رفتي جواب او هم مثبت بود؟ و يا خانواده ها موافقت مي كردند؟ يا اينكه شايد از نظر آزمايش خون به مشكل مي خورديد؟ و دلايل ديگر كه شايد باز با خواستگاري هم به او نمي رسيديد.صبوري هست كه ميشه حلش كرد در وجودشان رونق داده و براي موفقيت هاي بيشتر آماده سازي نمائيد.در پست هاي قبل نيز در باب عصبانيت و پرخاشگري همسران تذكر داديم كه :چون در دوران عقد هره طرف مقابل تاحدي كه به دل بشينه و تمايل به برقراري رابطه عاطفي با ايشون رو در آدم ايجاد كنه ، واقعا مهمه و حتما بايد در ازدواج لحاظ بشه ولي نبايد تو اين زمينه دچار وسواس شد و بيش از حد سختگيري كردبه نظرمن هدف اصلي از ازدواج تكامله، ازدواج يكي از مراحل اصلي تكاملي انسانهاست و بدون آن طي مسير تكامل و رسيدن به خدا بسيار دشوارتره، ضمن اينكه همه انسانها براي رسيدن به آرامش حقيقي نياز به ازدواج دارن و خداوند زن و مرد رو مايه آرامش همديگه قرار دادهدرمورد تحصيلات هم فقط بايد كفويت تحصيلي دختر و پسر تا حدي درنظر گرفته بشه و اختلاف خيلي زياد باهم نداشته باشنموفق باشيدر قرآن فراوان است و مفهومش اين است كه خداوند انسان را جفت آفريده و از آموزه هاي ديني نيز استفاده ميشود كه راه رسيدن به كمال در دنيا و آخرت فقط جفت شدن و ازدواج است.زني از امام باقر عليه السلام پرسيد كه ميخواهم بدون ازدواج به كمال برسم كه امام عليه السلام در جوابش فرمودند: اين كار را نكن، اگر عدم ازدواج كمال و فضيلتي داشت، زهراي اطهر براي درك اين فضيلت و برتري از تو شايسته تر بود[بحارالانوار، ج100، ص219.]؛ يعني اگر عدم ازدواج برتري داشت الگوي زنان عالم كه فاطمه زهرا سلام الله عليها مي باشند ازدواج نميكردند؛ در حالي كه همه ميدانيم در سن 8 سالگي به عقد امير مومنان در آمدند و اهل بيت عليهم السلام الگو و اسوه براي تمام مسلمانان هستند.V عالم. اين مطلب را اسلام جلوتر از روانشناسان غربي اثبات و بيان كرده ادرباره انزال زودرس اين نكته را عرض كنم كه طبيعي است يكي از پيامدهاي خودارضايي همين انزال زود رس است كه فرد دچار آن ميشود. انزال زودرس معمولا در افرادى كه مبتلا به خودارضايى به مدت طولانى يا به دفعات زياد مبتلا هستند ديده مىشود، بدين معنى كه با كوچكترين تحريك شهوت آلود مانند نگاه كردن به يك صحنه زننده يا شنيدن ماجراى جنسى و حتى خيال بافى و به خاطر آوردن يك خاطره جنسى دچار انزال مىشوند. اين بيمارى ناشى از تحريكهاى مكرر مركز كنترل كننده احساسات جنسى است به گونهاى كه آستانه تحريك آن كاهش پيدا كرده؛ يعنى اگر در يك فرد طبيعى تحريكهاى شديد و آن هم به مدت طولانى باعث انزال شود در اين گونه افراد با حداقل تحريك انزال صورت مىگيرد.از اين رو چنين افرادي ميبايست از هرگونه دست ورزي و تحريك كردن اندام تناسلي و قرار گرفتن در محيطهاي تحريك زا اجتناب كنند؛ چرا كه اين دست ورزي و تحريك اندام و قرار گرفتن در محيطهاي تحريك زا، باخود انزال زود رس را به همراه دارد درنتيجه فرد بايد دست از خودارضايي بردارد. امّا جهت درمان اين بيمارى در درجه اول لازم است عامل به وجود آورنده آن كنار گذاشته شود و فرد گرفتار كمتر خود را در تيررس عوامل تحريك كننده قرار دهد. معمولا پس از چندين ماه كه اين دستور عملى گردد، مشكل برطرف مىشود در غير اين صورت بايد به پزشك متخصص كليه و مجارى ادرار مراجعه گردد تا راهنمايى لازم صورت گيرد.زدواج كنم اما خب خانواده به دلايلي كه تو پستاي قبليم گذاشته بودن نذاشتند و بعد از اون گفت عمرا...مدتي گذشت و آروم كه شدم خواستگارارو با روي خوش راه ميدادم اما خب تصميم قطعي نبود و ميگفتم حالا ببينم چي پيش مياد(آگاه نبودم).... تا ۴ ماه پيش اوكي شدم باز شرايط يه طوري شد كه، هم بدم نميومدwink هم كيساي خوبي بودن اما خب من به قسمت ايمان دارم. (اين حال، چندماه بيشتر نبود) تا الان چندهفته اس كه واقعا ميگم حيف من(فارق از هر دختر و پسري كه پاك زندگي ميكنن)و تمايلي براي ازدواج ندارم چراكه اطرافم چنان دختراو پسراي نازي بودن كه اصلا بعد از ازدواج حالشون خوب نيس و من دلم كبابه واسه هممونcryingو همين اتفاقات دلسردم كرده... واجتماع اگه دختري رو پسنديديد، ازطريق خانواده براي خواستگاري رسمي از ايشون اقدام كنيد، خواستگاري سنتي هم اگه فرصت شناخت كافي براي خودتون درنظربگيريد روش خوبيه و ميتونه موفق باشهبه حرف دوستاتون هم توجه نكنيد مگه چقدرميشه با صيغه و روابط دوستي خارج از نظام خانواده ، روزگار گذروند آدم احتياج به يه زندگي باثبات و با آرامش داره، پس فقط به فكر ازدواج باشيد،نگران عشق هم نباشيد، عشق خودش دربستر ازدواج جاريست:-)هيچگاه به قول ازدواج پسرها اعتماد نكنيد؛ چرا كه اولا؛ امكان دروغ گفتن آنان وجود دارد. و دوما: اگر هم راست بگويند ممكن است بعدا نظرشان عوض شود يا نتوانند خانواده خود را راضي كنند. سوما؛ چه بسا خانواده شما راضي به ازدواج نشوند. چهارم؛ چه بسا سر مهريه و مراسمات و مسكن زوجين به هم بخورد. پنجم؛ متوجه شويد كه به درد همديگر نميخوريد.از اين رو توصيه ميكنيم هرگز اين شيوه رابطه را ادامه ندهيد، بلكه از طرف مقابلتان بخواهيد كه به صورت رسمي اقدام كند تا در جريان خواستگاري و زير نظر خانوادهها در ارتباط باشيد و از همديگر شناخت پيدا كنيد؛ تا هم احيانا جلوي سوءاستفادهگي گرفته شود و هم اينكه اين رابطه تاحدودي رسميت پيدا كند و از خطوط قرمز تخطي صورت نگيرد و رابطه منجر به يك رابطه احساسي و عاطفي نشود.نكته دوم: گرچه پايين بودن سن دخترخانم نسبت به آقاپسر براي ازدواج بهتر است ولي پايين بودن سن ايشان نسبت به شما در صورتي مشكل ساز است كه اين اختلاف منجر به ۱. اختلاف زياد درك و فهم و علم مربوط به مهارتهاي زندگي شود. ۲. اختلاف زيادي در علايق و سلايق داشته باشيد. ۳. شما به عنوان دختر خود را بالاتر از ايشان بدانيد و در نهايت اطاعت پذيري نسبت به ايشان در زندگي نداشته باشيد. بنابراين اگر اين اختلاف سني منجر به اختلافات مذكور نگردد، مشكل ساز نخواهد شد در غير اينصورت توصيه به چنين ازدواجي نميكنيم.سوال: از كجا ميتوان پي به اينگونه اختلافات مذكور برد؟ جواب: از طريق گفتوگوهايي كه زيرنظر خانوادهها شكل ميگيرد + تحقيقات و مشورت، ميتوان رفته رفته طرف مقابل را شناخت و پي برد كه چه مقدار تناسب لازمه في مابين برقرار است.نكته سوم: از دو شهرستان متفاوت هستيد كه مسلما هر دوخانواده داراي فرهنگ و سنتهاي مخصوص به خودش است كه لازم است در امر ازدواج به اختلافات فرهنگي توجه داشت كه چقدر اختلاف فرهنگي وجود دارد و چقدر ميتواند اينمه پسرا توي رابطه دوستي علاقه مند هستن عزيزم حتي اگر اون علاقه فقط هوسه زودگذر باشه بازم حرفاي احساسي و اينچيزا هستاين آقا اگر قصدش ازدواج بود اصلا لازم نبود شما در مورده خواستگاري صحبت بكني خودش ميومد اصلا دختر كه نبايد اين صحبتارو بكنه يا حداقل به يكي از اعضاي خونواده يا دوستاش يا اقوام شمارو معرفي كرده بود وقتي اينكارو نكرده يعني اصلا نميخواد رابطه جدي بشهببين يه پسر حتي اگر شرايطه ازدواجو نداشته باشه حداقلش اينه كه قوله ازدواجو ميده و اگر انقد مسئوليت پذير با فكر باشه كه قولشو نده وقتي شرايطشو نداره تا ببينه شما داري وابسته ميشي تمومش ميكنه تا برا شما مشكلي پيش نياد اين آقا خواستگاري نمياد مطمئن باش داره الكي وقت كشي ميكنه برا سرگرمي شما نميتونيد راضيش كنيد و اصلا اصرار نكنيد چون ممكنه به خاطره اينكه راضيش كنيد پيشنهاداي بدي بهتون بده يا رابطه رو بيشتر پيش ببره چون نقطه ضعفه شما الان خواستگاري كردنه ايشونهان، مسائل عاطفي و جنسي را قاطي صحبتها ميكند، به او بگوييد: طرح اين مسائل اولا: موجب ميشود مواردي كه ربطي به شناخت ندارد مطرح شود و ثانيا: ممكن است دلبستگي و دل مشغولي ايجاد كند كه مانع شناخت است. اگر قبول نكرد جوابش را ندهيد يا رابطه را موقتا قطع كنيد، تا اين كار را تكرار نكند. سوما: اين مسائل را ميتوان در وقت خودش(همانطور كه گفته شد) بيان كرد.با آرزوي موفقيتجو و تكاپو براي پيداكردن دخترصيغه اي، اونايي هم كه عضو نيستن تا موقعي كه پول ندارند و فقيرند زن بيچاره شون به پاش و نداري اش ميسوزه و ميسازه و چشمتون روز بسعي كن فقط به عنوان يه كيسي كه ممكنه بياد خواستگاري ببينيش چون يا ممكنه هيچوقت بهت پيشنهاد ازدواج نده يا هم اگه پيشنهاد داد شايد ببيني اون چيزي كه فكر ميكردي نيست و خانواده اش جالب نباشن.ولي اگه عاشقش بشي خيلي بده اونوقت حتي اگه بهت محل هم نذاره باز تو ميخواي يه جوري باهاش سرگرم بشي و يا اگه اومدن خواستگاري و شرايطش مناسب نبود به خاطر عشق چشمت رو روي ايرادهاش ببندي.از من به تو نصيحت تو محيط كار و درس زياد از اين اتفاقها ميفته سعي كن بازنده نباشي تو قراره يه عمر تو محل كارت باشي كاري نكن خاطره بدي از اونجا برات بمونه ممكنه همين محل بعدا بشچه بخواي چه نخواي اين فكر هميشه همراهت هست تا زماني كه ازدواج كني! ما كه داريم به سي نزديك ميشيم روز به روز اين فكرها بيشتر داره اذيتمون ميكنه ! شما كه تازه اول راهي! باور كن الان فكر و خيالت راحتتره!تنها راهت اينه كه تلاش كني و هرچه زودتر يه راه درآمدي پيدا كني تا با فراهم كردن حداقلي از شرائط بري سر خونه و زندگيت ، تازه اگه بعد از همه اين مصيبت ها بتوني يه دختر خوب و مناسب پيدا كني!وگرنه........... كه كلاهت مث ما پس معركست!خخخخ۲.احتمال اينكه حرف هايش دروغ باشد،بيشتر است.۳.اينكه وعده سال آينده را داده،خوب اگر مشكلش حل نشود،و جلو نياد شما چي كار مي كنيد؟۴.شما بدون اينكه كسي را به خوبي بشناسيد و از خانواده اش تحقيق كنيد،به قول و وعده او جواب مثبت داده ايد، و او را پذيرفته ايد اين رفتار صحيح و منطقي نيست(و در حقيقت شما نبايد بين موضوع را با مادر تان در ميان بگذاريد،و از او(اقا پسره) هم بخواهيد كه با خانواده اش مطرح كند.۲.به طور قاطع بيان كنيد كه مشخصات و محل زندگي خودشان را براي شما توضيح دهند تا خانواده شما از آنها تحقيق كند(اگر راضي به اين كار نشد،مي توانيد شك كنيد كه ايشان قصد وصلت با شما را ندارند،حواستان باشد كه هر بهانه اي هم بياورد قبول نكنيد)۳.بعد از تحقيق و شناسايي هويت ايشان، مي توان تا حدودي شناخت خوبي پيدا كرد.(اگر ذره اي دروغ كشف شد،به درد زندگي نمي خورد،حتما فراموش كنيد)۴.از او بخواهيد كه برنامه خواستگاري را در همين ايام انجام دهد(احتمالا بهانه هاي مختلفي را بيان كند،قبول نكنيد،از او بخواهيد كه رسما برنامه خواستگاري را انجام دهد،سعي كنيد خواهر گرامي حرف ها و وعده هاي او را نپذيريد، و راضي نشويد)۵.مطرح كنيد كه اگر علاقه اي به خواستگاري با شما را ندارند،شما تصميم ديگري براي زندگي خودتان بگيريد(اشاره كن كه خواستگار دارم و خانواده علت رد كردن را از من مي پرسند،من هم حقيقت را گفته ام،اگر نمي خواهيد من نمي توانم صبر كنم)۶.منتظر بودن براي او و زود باوري به قول و وعيد ايشان به نظر مي رسد معقول و منطقي نيست(سرنوشت شما شوخي نيست،سعي كنيد با عقل و تدبير تصميم بگيريد،هر تصميم احساسي و دور از واقعيت پشيماني دارد)۷.پنهان كاري هاي اينجوري به مصلحت شما نيست.۸.اگر احساس كرديد باز بهانه مي آورد، و اين شك و ترديدها هم محفوظ است و با تحقيق مشخص شد كه چنين شخصيتي نيست (يعني حرف هايش دروغ،خانواده آنچناني ندارد و...)به طور كلي رابطه با او را قطع كنيد.و به خواستگارهاي خوب كه همشهري شما هم هستند بعد از تحقيق و بررسي ملاك هاي ازدواج خود و ايشان اقدام به ازدواج كنيد.(ضمن اينكه رابطه با نامحرم شرعا حرام است و لو اينكه با ******** باشد)با آرزوي موفقيت وسلامتير هم واضح گفتي زن من ميشي گفته نه كه حرف زن يكي هست محاله نظرش عوض بشه.هنوز الحمدلله نه من و نه فكر كنم هيچكدوم از دختراي كشورم اينقدا روشنفكر و منورالفكر نشديم كه دوسه سال با يه اقايي باشيم دل و قلوه بديم بعدش هم بگيم اوووومشكل اينحاست زندايي بندن به طرز فكر پرسشگر حق مي دم. ببين عزيزم تا چندسال ممكنه فكرت همينجوري بمونه و احساس نياز به ازدواج در خودت پيدا نكني اما عزيزم وقتي دوستان دور و برت ازدواج كردن و رفتن، برادر و خواهراتم ازدواج كردن و رفتن، در و همسايه و دوست و آشنات رفتن، والدينت پير و سالخورده شدند كم كم احساس تنهايي به سراغت مياد و نه به خاطر هوس و شهوت بلكه به خاطر داشتن يك همراه كه فقط دركت كنه و باهات باشه احساس نياز به ازدواج پيدا مي كني كه اون موقعه كه مثل الان ديگه نمي توني راحت اينجوري صحبت كني و اصلا و ابدا به كچلي و كوري پسره اهميت نخواهي داد و بيشتر به درونياتش توجه خواهي كرد ك آيا ميتونه تو رو درك كنه يا نه.همه اين چيرها كه نوشتي و درسته و اين پيام رو ميرسونه كه هنوز آمادگي پذيرفتن ازدواجو نداري و ميخاي فعلا با خودت و خدا خوش بگذروني اما مواظب گذشت زمان باش خ خ خ زود ميگذره و سوژه به دست مردمي كه اكثرشون نادان و كم سواد هستن و دنبال پيگيري شوهرنكردنت بشن نده .نمود ديگرمزاحم نشويد حالابايدچ كنيم ازتون كمك ميخوام خانواده اش فقط حاضرنددخترشان راتهران كنارخودشان داشته باشن من ميتونم كاركنم شرايط جوركنم علاقه بي حدواندازه بهم داريم من ميخواهم خوخيلي مواظب با چون هنوز تو خانواده ها اختلاف سني معكوس جا نيفتاده به خصوص تو شهرستان ها!!! البته گاهي پسرهاي شهرستاني بهتر بلدن خانوادشون رو راضي كنن ولي اگه مطيع خانواده باشن تقريبا راضي كردن خانوادشون غير ممكنه.از نظر قرار گذاشتن بيرون كه بهانه مياره يه دليلش ميتونه مشكل مالي باشه يعني دلش ميخواد با ماشين با شما بره بيرون يا يه رستوران خاصي مد نظرش هست كه توان ماليش رو نداره البته ممكنه شما توقع زيادي نداشته باشي ولي شايد اگه اون ادم با فكري باشه اينطوري فكر كنه.بدبينانه ترينش هم كه بيرون نمياد باهات اينه كه كلا سركار هستي.اتفاقا يه دو تا قرار بيرون به شما خيلي كمك ميكنه كه درست تصميم بگيرشما حدود دو سالي از من كوچكتري. من تجربه يك زندگي مشتركي رو دارم كه از بيرون و ظاهر امر همه به به و چه چه مي كنند و ميگن خوش به حالش ولي واقعيت زندگيم رو فقط خودم ميدونم. منم ۳۰ سالم بود كه ازدواج كردم و توي اون دوره فكر مي كردم اگه اين خواستگارم بره ديگه بايد تا اخر عمرم تنها باشم.افسوس كه متاسفانه امثال من تو جامعه امروز ما كم نيستن و به خاطر جو مسموم جامعه و فشاري كه از همه طرف روي دختراي ازدواج نكرده هست حاضر بودم به هر قيمتي ازدواج كنم. خواهر گدرد نسل ما تنهاييه اگر نسل قبل ما سوخته فرهنگ بودن ما سوخته دل هستيم و شادي و غممونو تو دنياي مجازي به اشتراك ميذاريم و دلخوش اين كليكها هستيم كليكهايي كه گاهي شادي ما رو افزون و گاهي غمامونو محو ميكنن اما دنياي واقعي خيلي فرق داره و متفاوته هم چالش هاش و هم مسائلش و هم موارد ديگش..يه وقت هست كه به خودت مياي ميبيني اي داد بيداد اصلا تو جمع خانوادت بهت خوش نميگذره جسمت كنارشون هست اما روحت نه و اگر گوشيت كنارت نباشه بي قراري ميبيني تو انبوه جمعيت تنهايي و سرت تو فضاي مجازيه اونم به اين اميد كه اين تنهايي رو بتوني ازش خلاص شي ولي غافليم از اينكه فضاي مجازي تنهاييا رو مضاعف ميكنهفضاي مجازي خوبه خيلي هم خوبه اما بشرطي كه يوزراي خوبي براي فناوري باشيم نه كه اونقدر استفاده كنيم كه اور دوز كنيم تو نت آدم دوستاي بسيار خوبي پيدا ميكنه اما اين چيزا نبايد باعث شه از آسبياش غافل بمونيم يكي از مهمترين آسيباش از نظر من اينه آدم زمان از دستش در ميره حواست به گذر زمان نيست..تنبلت ميكنه..از اجتماع دورت ميكنهسن شما سن بسيار عالي اي هستش خيلي عالي پس تا اين اراده رو داريد سعي كنيد استفاده از نت رو مديريت كنيد تا بتونيد به آرزوهاتون برسيدبرادرم! واقعيت اينه اگر بخواي به روياهات برسي نبايد منتظر يه معجزه بشي نظام آموزش عالي ما مشكل داره اونم اساسي پس به اميد دانشگاهت ننشين و خودت دست بكار بشو و براي رسيدن به آرزوهات تلاش كن..براي خودت و آيندت رويا ترسيم كن و بريا رسيدن بهش تلاش كن ! خودت رو براي رويارويي با همه مشكلات آماده كن نترس از نرسيدن از زمين خوردن! بدون اگر امروز خودتو اسير شرايط كني تا ابد براي عدم موفقيتت بهانه خواهي تراشيد زمانيكه دوره كارشناسي بودم براي خودم روياهايي داشتم اما اشتباهي كه مرتكب شدم اين بود كه اسير شرايط شدم و زود پاپس كشيدم در حاليكه نبايد كم مي آوردم و نبايد نق ميزدم كه دارم هدر ميرم و كسي كشف نميكنه استعدادمو بايد خودم دستاي خودمو ميگرفتمر جواب پريسا جان بايد بگم كه در مورد قضيه من ، اختلاف سنيمون اصلا مشخص نيست و حتي برعكس به نظر ميرسه سن ايشون از من بيشتره... و اتفاقا در جمع كمي خجالتي هست ، البته بعد از مدتي كه با جمع اخت بشه ديگه خجالتي نيست اما پر رو هم نيست، معموليه...اينا رو بر اساس رفتارش در محل كار و چند باري كه بيرون رفتيم ميگمفكر ميكنم اگه مطمئن بشي هيچ لذت جنسي از شريك زندگيت نميبري كم كم سرد ميشي...هرچند فكر ميكنم اين قضيه بيشتر از سمت آقايونه،خانم ها احتمالا ميل جنسي در درجه دوم اهميت براشون قرار داره...بيشتر به محبت و توجه نياز دارن...شايد فكرم اشتباهه اما اينجور به نظرم ميرسه!ريك شهوت آلود مانند نگاه كردن به يك صحنه زننده يا شنيدن ماجراى جنسى و حتى خيال بافى و به خاطر آوردن يك خاطره جنسى دچار انزال مىشوند. اين بيمارى ناشى از تحريكهاى مكرر مركز كنترل كننده احساسات جنسى است به گونهاى كه آستانه تحريك آن كاهش پيدا كرده؛ يعنى اگر در يك فرد طبيعى تحريكهاى شديد و آن هم به مدت طولانى باعث انزال شود در اين گونه افراد با حداقل تحريك انزال صورت مىگيرد.از اين رو چنين افرادي ميبايست از هرگونه دست ورزي و تحريك كردن اندام تناسلي و قرار گرفتن در محيطهاي تحريك زا اجتناب كنند؛ چرا كه اين دست ورزي و تحريك اندام و قرار گرفتن در محيطهاي تحريك زا، باخود انزال زود رس را به همراه دارد درنتيجه فرد بايد دست از خودارضايي بردارد. امّا جهت درمان اين بيمارى در درجه اول لازم است عامل به وجود آورنده آن كنار گذاشته شود و فرد گرفتار كمتر خود را در تيررس عوامل تحريك كننده قرار دهد. معمولا پس از چندين ماه كه اين دستور عملى گردد، مشكل برطرف مىشود در غير اين صورت بايد به پزشك متخصص كليه و مجارى ادرار مراجعه گردد تا راهنمايى لازم صورت گيرد.و ميخاي چكار كني؟ به پسراي الان نميشه اعتماد كرد والا اگه با يكي دوست بشي و به پاش بموني به نظرم راه اشتباهي نرفته باشي(اخروي رو كار ندارم فقط دنيوي رو گفتم). البته معمولا پسرها بعاگه مردي، زني رو بخواد، همه كاري براي رسيدن بهش ميكنه....با دست خالي هم مياد جلو....اگه اندكي اعتقاد داشته باشه از مسير الي الله خارج نميشه و رابطه خارج از چهارچوب ازت نمي خواد.....به اين ايمان داشته باش كه اكثر آقايون (مخصوصا تو آشنايي هاي نتي) تو لحظه حرفي ميزنن كه زده باشن، يعني تو فضاي عشقولانه اي كه مثلا بوجود مياد و البته نظارتي روش نيس، خيلي حرفا رو ميزنن صرفا براي كه گفته باشن (اين نشأت در تفاوت هاي فيزيكي و روحي زن و مرد داده)، در حاليكه اون حرفا تو عمق جان شما عزيز دل من، مي شينه و باور ميكني و با همه وجودت ابراز مي كني...ولي اين كجا و اون كجا....بيبن عزيزم، اين روابط به هيچ وجه قابل كنترل نيست، يعني ممكنه شما اولش مقاومت كني در برابر خواسته ايشون، ولي به دليل ابراز علاقه مكرر ايشون و خب طبيعت سمعي بودن عموم دخترخانوما، خودتم ديگه كم مياري.....و اونوقت ديگه خيلي دير ميشه....شما ديدار حضوري داشتيد و خداي نكرده اگه اتفاقي بيفته، خونواده ايشون، الان نظر مثبتي نداشتن، فك ميكني بعدش چي ميشه دوستم؟؟ببين آبجي، به نظرم هرچه زودتر اين رابطه رو قطع كن، اگه اومد خواستگاري رسمي قدمش رو چشم، اگه نيومد به هيچ وجه به اين اشك تمساح ريختنا و ابراز علاقه كردنا، توجه نكن.. مي دونم و مي فهمم كه درگير رابطه شدي و سخته، سخته بخواي دل بكني، همه مون مي دونيم به اين چيزا توجه داري، ولي شنيدنش از زبون يه دوست، شايد بتونه كمكي بهت بكنه.... همه اين روزا تموم ميشه....به شرطي كه بخواي و خودتو دوست داشته باشي عزيزم... شك نكن كه براي زيستن، دوقلب لازم است...قلبي كه دوست بدارد...قلبي كه دوستش بدارند...وهيچ چيز جاي دوست داشتن حقيقي رو نميگيره....اونچه كه خدا مي پسنده:)) ايمان داشته باش كه خدا خيلي دوست داره دوستم... و مثلا در حد ۲۰-۳۰ درصد باشه شايد بشه با صحبت و توافق حلش كرد كه البته ضمانتي براي تداومش وجود نداره. با اين حال در مورد احتمال تغيير بايد گفت: هر چند احتمال اين وجود داره كه ايشون تغيير كنه؛ اما به همون ميزان و بلكه بيشتر از اين، احتمالش هست كه تغيير نكنه؛ حتي اگه طي جلسات خواستگاري و اشنايي قول به تغيير بده.بنابراين شما براي اينكه بتوني تصميم بگيري، بهترين كار اينه كه عشق و علاقه رو كنار بزاري و ايشون رو با همين شرايطي كه داره مورد بررسي قرار بدي. اگه ديدي با همين شرايطي كه الان داره مي توني قبولش كني، مي تونين با هم ازدواج كنين؛ چون اگه احيانا ايشون تغيير نكرد، شما از قبل خودت رو آماده كردي و مشكل ناسازگاري پيش نمياد. اما اگه ديدي نمي توني با اين شرايط كنار بياي، بهتره همين الان فكرش رو از سرت بيرون كني و به فكر ازدواج با يكي ديگه باشي. خيلي هم نگران اين نباش كه نتوني فراموشش كني. با پيدا كردن يه مورد مناسب توسط خانواده كه از لحاظ هاي مختلف با شما تناسب داشته باشه، كم كم عشق و علاقه من با همه حرفهاي پروانه موافقم الا قضيه بيرون رفتن.اتفاقا چند جلسه بيرون رفتن خيلعزيزم خيلي ناراحت شممنون از توجهتون، بله همينطور هست. نمي خوام ناشكري كنم اما آدم خوش شانسي نيستم. بهر حال قراره هر كدوممون توي اين دنيا يه جور آزمايش الهي پس بديم. ولي امتحان بعضي ها سختتر هست، مثل همونهايي كه ميگن بعضي ها با فقر آزمايش ميشن و بعضي ها با ثروت اما ... ثروت كجا و فقر كجا... . !!يه چيزي بگم دورهم بخنديم جو عوض بشه ... همون آقاي نفر دوم جديدا يه عكس ازش ديدم كه در كنار همسر سابقش وايستاده ،پسر دايي عقده ايش هم كاملا آمار زن سابقش رو داره، بعد به همه مي گن مجرده.. دوست دخترهاشو بگم يكي از يكي زشت تر، با يكي توي تلگرام ******** مي كنه با يكي توي اينستا ، تولدشونو تبريك مي گه اتفاقا خوبم بلد هست ابراز احساسات كنه، تا حالا فكر مي كردم ازين كارا بلد نيست :) پيغامش به دوست دخترش رو به يكي نشون دادم بهم گفت فكر كنم قراره با اين ازدواج كنه ..منو ميگي اين شكلي بودم :))) از رفتارهاي تابلوشونم معلومه كاملا آمارم رو دارن و تا رشته تحصيليمم مي دوننن.خلاصه بنده خدا بلاتكليف مونده چي كار كنه، خودشم نمي فهمه از زندگي چي مي خواد. آخي نازي... خدا كمكش كنه به آرامش برسه.همسرمم كه فعلا منتظر راي دادگاهم بعد دربارش تصميم مي گيرم ، شايد بهش فرصت بدم، اگر تغيير كرده باشه باهاش مي مونم اما اگر بخواد دوباره به رفتارهتي غير انسانيش ادامه بده و به چشم كالا به يك زن نگاه كنه ازش جدا ميشم مهرم حلال جونم آزاد :(خودش خوب مي دونه كه من يكي رو مي خوام كه محرم نامحرم بفهمهسنگين و نجيب باشه، انسان باشه، بعد تيپ و پول و تحصيلات و...دعام كن.لبته ناگفته نماند درونگرايي را كه به معني فكر كردن و از اين تفكرات و خلوات ها نتائج خوبي از قبيلاينكه از فكرش در بياي منطقي نيست ، بلكه بهتره بگم ميتوني مقطعي خودتو سرگرم چيزي كني ، يا ورزش يا درس يا كار يا دوستان يا .... ودر اخرش بازم نياز هاشو احساس مي كني و توي زندگيت خلاشو حس مي كني و براي رفع نياز هات سه راه داري يكي اينكه نياز ها تو سركوب كنيدو اينكه از راه نا متعارف و نا مشروع و نا درست نياز ها تو رفع كنيسه اينكه تلاش كني براي پيدا كردن دختري كه تو رو بخاطر خودت بخواد( البته ۱ در ميليون پس اگه پيداش نكردي ناراحت نشه چون طبيعي )))))))))) ) و اون موقع س واقعاً دليل قانع كننده داشته باشد و صلاح نميداند به شما بگويد و مثلاً همان طور كه گفته -به هيچ مردي علاقه ندارد به جز پدر و برادرش- شايد اصلاً شما را دوست ندارد و در رودربايستي مانده است و نمي خواهد مستقيم بگويد كه احياناً شما دل شكسته شويد. احتمال دارد كه دچار بدبيني و سوء ظن نسبوقتي آينده ي شغلي خوبي دارن و تحصيلاتشون هم خوبه كه ديگه نبايد نگران اوضاع ماليشون باشين، چون در آينده ي نزديك به شرايط مالي خوب ميرسن.از لحاظ قيافه هم بايد خدمتتون عرض كنم، خوش چهره ترين پسر دنيا هم كه بياد خواسلي احتمالا شرايط ازدواج نداره اگه شرايط ازدواج داشت حتما براي ازدواج اقدام ميكرد البته اينطور ازدواج ها هم ريسك هست مثلا اقا پسر راضي شدن بالاخره به خانوادشون گفتن اونوقت تازه ممكنه مامانش بگه نخير من خودم بايد برات دختر پيدا كنم و اين دختره بدرد نميخوره هزار تا عيب و ايراد هم بذاره روي شما و پسره هم بگه حرف اول و اخر رو تو خونه ما مامان جونم ميزنه. اونوقت تو ميموني و چند سال عمر هدر رفته كه براي دخترها ثانيه به ثانيه اش طلا هست و نبايد از دست بدن.ايشون پسره نهايت نيت ميكنه زن بگيره ميره دنبال يه دختر بيست ساله ولي تو موقعيت هات رو از دست ميدي.اين روزها همه به اسم اينكه قصدم ازدواجه رابطه رو شروع ميكنن بعدش معلوم نيست به كجا ختم بشه.معمولا دخترها تو اين دوستيها موش ازمايشگاهي هستن كه پسرها باهاشون مفتي تجربه هاي جنسيشون رو ببرن بالا.يك كلام بگو اگه قصدت ازدواجه بيا جلو اگه نه برو دنبال كارت و وقت منو نگير.ذران اوقاتشون هستنو، زدمكاملا با احترام به تك تك افراد اينچنين گفتم: هركسي حد خودشو بدونه زندگيا قشنگتره:))هيچچي ديگه گاهي با يك نگاه پراز حرف من يا با سكوتم دستشون اومده و نگاهشونو از نيش زدن به زندگيم كوتاه كردن...سي كه خودشو انقد به شما نزديك بدونه كه اين حرفارو بزنه ولي بيرون نياد احتمال داره با اين حرفا فقط داره خودشو سرگرم ميكنه و شما براش يه جور تفريح محسوب ميشي وگرنه پسري كه تو قضيه ازدواج جدي باشه زودتر اقدام ميكنه يا اگرم هنوز نتونه اقدام كنه اصلا حرفي از روابط نميزنه و خودشو پيشه شما خراب نميكنه همون اوله اينكه با اين حرفا هم شما رو ناراحت نميكنه هم وقت بگذرونه به نظره من بهش اعتماد نكن چون تنهاس بهش سخت ميگذره و اگر فقط شما يكم كوتاه بياي يا راحت بگيري خيلي حرفاي بدتر به شما ميزنه اگر رابطه رو باهاش تموم كني خيلي به نفعته و حتي ممكنه متوجه كاره اشتباهش بشه و برا يه رابطه رسمي اقدام كنهشما همسرش نيستي ازدواج مقدس تر از اينه كه با اين حرفا دو نفر به هم تعهدي پيدا كنن هيچوقت ازدواجتو با گناه شروع نكن شما نا محرم هستيد اين حرفا درست نيست بينتون باشه بازم ميگم يه پسره سالم كه قصدش ازدواجه اين صحبتارو نميكنه پسري اگر دختريو دوس داشته باشه ذهنيتشو تخريب نميكنه برا روح و احساس و جسمش احترام قائله نه انقد گستاخ هنوز نيومده هرزگي نكرده چون رابطه جنسي زماني كه تجربهش آدم پيدا كن خيلي سختر ميشه كنترل كردنش.ولي من به يه موضوع خيلي اعتقاد دارم اينكه شما هنوز امادگي ازدواج نداري تا موقعي كه ادم اين حس رو داره نبايد ازدواج كنه تا اينكه حس كنه يه كمبودي داره تو زندگيش اون موقع خيلي ازدواج موفق تري داري تا الان بخواي بدون شناخت و دليل ازدواج كني.همين كه ميگي دوست و رفيق زياد دارم خيلي عالي هست براي تجربه كسب كردن فقط مواظب باش منم خيلي دوست و ر فيق زياد داشتم خيلي تجربه كسب كردم ولي فهميدم كه همشون فقط براي منافعشون با من دوست بودن و وقتي جلوشون وايستادم خود واقعيشون رو نشون دادن واقعا خيلي مواظب مردم باش انقدر انرژي بد به ادم ميدن كه حد نداره همين كه شمارو از ازدواج منصرف ميكنن يعني اينكه ادمهاي بخيلي هستن. ز سوي جامعه و مردهاست..امان از روزي كه شما آقايون با همسرتون اختلاف پيدا كنين...ديگه راه، كلك، انگ، و غيره تو دنيا نيست كه بخواهين برين تا حق نفقه و مهريه زنو ندين...كه اكثرا هم در ندادن مهريه موفق هستينر مورد عصبانيت و كنترل خشم هست، مطالعه كند.(يا شما آماده كنيد و در اختيار او بگذاريد،يا با هم بخوانيد)به جاي غرور و منم منم گفتن،ياد بدهيد تواضع و ادب را جايگزين كند،چرا كه هم خدا دوست دارد و هم خلق الله(چون يكي از منشا عصبانيت غرور و منم منم گفتن است)از دوستان بددهن و عصبي او را حتما جدا كنيد.شكل عدم هماهنگي شما و خانواده براي رسيدن به نقطه مشترك است.مطمئن باشيد به اين منوال اگر بگذرد همه فرصت هاي شما سوخت خواهدشد. آمدن خواستگاري بعد از اين خواستگار را احدي نميتواند تضمين دهد . هيچكس نميتواند بگويد اين را رد كن بهتر خواهد آمدلذا ابتدا با خانواده يك صحبتي بشود كه به محض آمدن خواستگار به او اجازه دهيم رسما حاضر شود تا نياز نباشد شما به عنوان ارباب رجوع برويد يا اينكه هر كسي جداگانه درمورباز خوبه شما ميدوني برا چي مجردي!كاش همه مشكلات مسائل مالي بود.من نه مشكل مالي دارم نه اعتقادي و اخلاقي.كار خوب و خونه وماشين و خانواده معتقد و پدريچن وقت پيش ميگفت شيطون سعي ميكنه آدما رو هميشه تو دو حالت نگه داره: نااميدي و غروراين دوتا حالت اساس و منشا گناه هستن تو خيلي موارد..برادرمن! دور شدنتون از دوستاني كه ارشون خيلي چيزاي خوب رو ياد گرفته بوديد يه امتحانه برا شما امتحاني كه خيلي سخته. سخت از اين جهت كه الانه كه بايد نشون بديد چند مرده حلاجيد اينكه اون چيزايي كه در كنار دوستاتون ياد گرفتيد و باهاش ارامش رو درك كرديد صرفا يه هيجان بوده يا نه دروني شده درتونمرحله سختي رو داريد ميگذرونيد اما بدونيد اگه بتونيد خودتونو حفظ كنيد و همين الان در همين لحظه از ادامه گناه دوري كنيد و نااميد از درگاه خدا نباشيد ثمره اش رو هم الان و هم تو زندگي ايندتون ميتونيد ببينيداين عذاب وجدان بعد گناه رو دست كم نگيريد خدا رو شكر كنيد كه اينقد غرق نشديد كه به مرز بي تفاوتي برسيد و بعد از اون نعوذ بالله به انكار خدا ! برگرديد سمت خدا بگيد خدايا اشتباه كردم از سر ندونستن بود و نادوني نه عناد و دشمني شايد حرفام خيلي كليشه اي باشه براتون و بگيد اينا كه نميدونن من دارم چي ميكشم منم يه جوونم تو سن و سال شما و مشكلاتي از نوعي ديگهزندگي ذاتش با غمه اينكه فكر كنيم يه روزي مياد كه زندگيمون بي مشكل باشه يه فكر اشتباهيه برادرمننياز به ازدواج داريد اين حقتونه كه ازدواج كنيد شما يه تكون به خودتون بديد خدا بركت يمندازه تو اين حركتتون..يه كار نيمه وقت رو پيدا كنيد كم كم شرايطتونو مهيا كنيد تو دانشگاهتون هم بسپاريد براتون مورد خوب اگه بود معرفي كنن برادرم خدا مهربونترينه نسبت به ما..خدا مسبب الاسبابه بخودش قسم هوامونو ننشستند لذا بايد همون اول به اين مسئله پايان مي داديد اما اشتباه كرده و ادامه داده ايد ليكن جلو ضرر را از هر كجا بگيره خير و منفعت مي باشد شما بايد ارتباطت را با وي قطع كنيد ان هم به يكباره، اصلا پاسخش را نده و كاملا رابطه را قطع كن به تهديداتش گوش نكن چون وي نمي تونه كاري بكنه و با پيام چيزي اثبات نميشه نهايت اينه كه خودش هم پاش گيره و با حرفهاي احساسي شما را به انحراف كشانده است لذا نگران پيام نباشيد و قطع ارتباط كنيدنم حرف ميزدم تا تكليفمم معلوم شه و تو فصل امتحانات نمراتمو درخشان ننمايمبا تشكر از بذل توجه شما ( اينم به توصيه اقاي امير مهدي) باشين ببينين اون اختلافاتي كه گفتين واسه شما قابل تحمل هست يا نه. اگه نبود شمام غمت كمتر ميشه چون رسيدي به اينكه نميتوني باهاش باشي. البته كاش اختلافاتتون رو بيشتر توضيح ميدادين.موفق بافقط بگم خانمهاي شبيه شما كه ازدواج رو رها كردن به هواي اينكه موفقيت در زندگي بدست بيارن و كار و تحصيل و اين چيزا الان به افسردگي رسيدن .... تازه افرادي كه خيلي ادعاشون ميشد و به تنهايي و استقلال صيغه موقّت يك نوع ازدواج است؛ همان طور كه ازدواج دائم نوع ديگرى از ازدواج است و هر دو شرايط و احكام خاص خود را دارد كه از جمله آن ذكر صيغه عقد، مهريه و مدت است. اما زنا بدون توجه به اين شرايط (مثل نخواندن صيغه عقد) كارى صورت مىگيرد.۲. در ازدواج موقّت نسبت به دختر باكره، اجازه پدر و يا جد پدرى او لازم است؛ در نتيجه اين كار با اطلاع خانواده و به دور از احساسات و پنهانكارىها صورت مىپذيرد( و نظر قاطبه مراجع بر اين هست كه بايد اذن پدر وجود داشته باشه)۳. در ازدواج موقت، زن بايد بعد از تمام شدن مدت عقد، عده( ومدت عده بستگي به موارد خاص دارد و حداقل از دو ماه كمتر نيست) نگه دارديعني بعد از هر صيغه موقت بايد مدت نسبتا تقريبا طولاني را از صيغه شدن خودداري كند ؛ ولى در زنا اين قانون وجود ندارد.۵. در ازدواج موقت، مرد مسئوليتپذير است و توابع اين ارتباط را از جهت فرزنددار شدن احتمالى مىپذيرد؛ در حالى كه در عمل نامشروع اين امر وجود ندارد.۶. در ازدواج موقت «روابط» براساس «ضوابط» شكل مىگيرد و ارضاى جنسى به صورتى نظاممند و قانونى، پاسخ داده مىشود، در حالى كه در زنا ضابطهاى وجود ندارد و غيرقانونى است.۷. اعتبار زن در زنا از بين مي رود واو به موجودي بي ارزش ودر دسترس تبديل مي گردد در حالي كه ازدواج موقت شرايط خاص را دارد كه اين شرايط موجب آبرومندي زن مي گردد ۸. در زنا فرزند نا مشروع به وجود مي آيد ولي در صيغه فرزند حلال زاده است۹. در زنا فرزندي اگر متولد شد والدين مسئوليت تربيت او را عهده دار نمي شود مگر اينكه او را نيز وسيله اي براي شهوت هاي بعدي خود قرار دهند درحالي كه فرزند حاصل از صيغه در خانواده اي پاك قابل تربيت است ۱۰. احتمال بيمار بودن فرزند حاصل از زنا بيشتر از صيغه است۱۱. در زنا چون احساس گناه وجود دارد پرده هاي حائل ميان انسان وخداوند از بين مي رود وانسان شقي مي گردد در حالي كه در ازدواج موقت چون اين عمل مطابق با قوانين الهي است اين خطر وجود ندارد ۱۲. صيغه چون محدوديت هائي دارد باعث جلوگيري از هم پاشيدگي خانواده مي گردد در حالي كه زنا بنيان خانواده را متزلزل مي كند بنابراي, متعه (صيغه ) با زنا فرق هاي اساسي دارد. چون در زنا نه عده اي وجود دارد و نه از نظر شرعي طرفين حقي بر گردن هم دارند و نيز اگر فرزندي از زنا متولد شد حرام زاده است و ارث نيز نمي برد. ولي متعه در حقيقت يك نوع ازدواج محدود است و داراي ضوابط و حقوق مشخص شده براي زوجين است . هم چنين در زمان عقد و يا عده , زن حق هيچ گونه مباشرتي يا ازدواج با شخص ديگر ندارد. پس ازدواج موقت مانند ازدواج دائم داراي عده - تعيين مهريه - اجراي عقد و صيغه - اذن پدر در صورت باكره بودن و بسياري از شرايط ديگر است و حكم فرزندان متولد از اين ازدواج نيز كاملا مشخص است فقط در زمان محدود مي باشد. يگفت آبجيام هرجور باشن به تو ربط نداره و من شوهرتم همچين اجازه اي بهت نميدم و حق نداري بجز من با پسري حرف بزني.ميگفتم خب لامصب ديوونم كردي اگه كار بدي ه كه به من اجازه نميدي چرا خودت و آبجيات انجام ميدين و من همش بايد ققط تماشاتون كنم؟ باز هيچي نميگفت و ميپيچوند!نميشه ملاك. تو ازدواج يكي از مهمترين فاكتورها با توجه به فرهنگ ما اينه قطعا و منم تو اين فرهنگم كه نگرانم.رفت و آمد ها بايد كنترل شده باشد. به اين معني كه اگر قرار است با هر بار رفتن و يا امدن يك تنش ايجاد شود بايد ابتدا تعداد تردد ها را كم كرد تا زماني كه به يك راه حل مناسبي دست پيدا كنيم.پس شما سعي كنيد كمتر با خانواده تان ملاقات خانوادگي داشته باشيد و از انجايي كه بحث صله رحم هم نبايد ترك شود بهتر است به همسرتان پيشنهاد دهيد كه تا جايي كه امكان دارد شما به تنهايي به ديدن والدين و خانواده برويد.اگر مشكلي وجود دارد قبل از اينكه همسرتااتفاقا ايشون كار درستي ميكنن كه تمايلي به رفت وآمد بيرون ندارن ، وقتي خنوز به هم محرم نيستيد. دليلي نداره كه بخواين باهم بريد بيرون، براي شناخت همديگه هم كه مشكلي نداريد چون اولا ايشون همكار شماهستن و درثاني همين تماس تلفني براي شناخت عقايد همديگه كافيه، بهتره از ايشون بخواين كه هرچه زودتر براي خواستگاري رسمي به همراه خانواده اقدام كنن و ديگه رابطه تون رو اين شكلي ادامه نديد كه حالت دوستي به خودش بگيره، چون بيشترازايشون آسيبش به شما ميرسهدرمورد صحبت هاي ايشون درمورد روابط زناشويي، خيلي بي معنيه كه ايشون بگه تو همسرمن هستي وقتي هنوز هيچ قول وقرار ومحرميتي بين تون نيست!!!!!! البته صحبت هاي كلي مثل اينكه بخواد بدونه شما گرم مزاج هستيد يا سرد، اونم تو مراحل آخر قبل از عقد پرسيدنش ايرادي نداره ولي اينكه تواين مرحله راجب اين مسايل صحبت بشه اونم با جزئيات اصلا جالب نيست:| من جاي شمابودم خيلي جدي به ايشون دراينباره تذكر ميدادماميدوارم تصميم درستي بگيريدموفق باشيدي دلش ميخواد با ماشين با شما بره بيرون يا يه رستوران خاصي مد نظرش هست كه توان ماليش رو نداره البته ممكنه شما توقع زيادي نداشته باشي ولي شايد اگه اون ادم با فكري باشه اينطوري فكر كنه.بدبينانه ترينش هم كه بيرون نمياد باهات اينه كه كلا سركار هستي.اتفاقا يه دو تا قرار بيرون به شما خيلي كمك ميكنه كه درست تصميم بگيرين به شرطي كه اصلا رابطه فيزيكي برقرار نشه يعني حتي اجازه ندي دستت رو بگيره.بيرون رفتن باعث ميشه جفتتون بازخورد مردم رو تو اجتماع ببينيد چون مردم ما انقدر تابلو صحبت ميكنن تو خيابون كه متوجه ميشي مثلا ميگن واي دختره از چي اين پسره خوشش اومده يا ميگن پسره از دختر سرتره و هزار تاحرف ديگه تو چشمات نگاه ميكنن و وسط خيابون ميگن.من فكر نميكنم ايشون مذهبي باشن چون ادمهاي مذهبي اين حرفها رو سرشون ميشهبرقرار كردن رابطه براي ازدواج درست نيست چون جلوي شناخت را مي گيرد و همچنين رابطه باعث ايجاد
بدش مياد، من غريبه ام من خودمو به زور سر راهش گذاشتم و اون نمي خواسته، منو جلوي دوستم خرد كرد ريخت پايين. غرورمو شكست .. دلمو شكست...ديگه نمي تونم ببخشمش. ديگه نمي خوام ببينمش، چقدر برنامه ها داشتم براي ماه هاي آينده ، نه اينكه با سر درد و چشماي ورم كرده امشب بشينم اينجا كفر بگم و كفر بنويسم...اين حق من نبود، بعد اين چند سال اين جواب من نبود... خودش خوب مي دونست من خيلي سختي كشيدم اين حقم نبود..اونم مثل همسر سابقم منو پنهان كرد و براي خوشي هاي آني مي خواست... فقط براي اينكه اعتماد به نفسش بره بالا و حس كنه يكي دوسش داره.. همون بهتر دلش خوش باشه به ابراز علاقه دختركهاي مردم... همون به اصطلاح هوادارهايي كه هر دفعه قربون صدقه يكي مي رن ، مي خوام آيندمو بسازم بدون وجود اون و امثالش.. تا كي بايد رفتار تحقير آميز مردها رو تحمل كنم ..........ولي خدا نبايد ميذاشت .. خدا نبايد... سبحان الله
اينجا ديگه كاري ندارم...از سايت خوبتون ممنونم، ازتون خيلي چيزها ياد گرفتم...برام دعا كنيدزي كه نيستتو از ازدواج فقط ********شو ميبيني و بوس بوس كردنشو ميبينيتو اين دوره اينقدر انزوا ايجاد شده با اين اينترنت و گوشي و اينقدر هم اطلاعاتي كه نبايد بدونن دارن كه دچار بلوغ زودرس ميشن و پسر 17 ساله ميخواد زن بگيره و به اصطلاح عرايش به جنس مخالف چه در پسر و چه در دختر در اوايل جواني امري طبيعيه و اين كشش به خاطر امر مقدس ازدواجه اين در حاليه كه اگه انسان مراقب نباشه و به جاي رفتارهاي عاقلانه به هوي و هوس خود توجه كنه علاوه بر گرفتار شدن در گناه احتمال خراب شدن زندگي آينده وي نيز وجود داره كه در اين مورد(ضربه هاي دوستي قبل از ازدواج) توي همين سايت زياد مطرح شده و خيلي از مراجعين درخواست مشاوره داشته انددر مورد اين مسئله نيز چند نكته را در نظر داشته باشيد:۱- در بسياري از موارد ميان دختر و پسر قبل از ازدواج عشق و علاقه ايجاد شده اما هنگام اقدام براي ازدواج به موانعي از قبيل مخالفت والدين،اختلاف فرهنگي، نداشتن شرايط ازدواج و... مواجه شده اند و ضربه بزرگي به هر دو وارد كرده است حتي در برخي موارد مشاهده شده كه اين دوستي ها محدود به خود دو نفر نبوده بلكه با چندين نفر در ارتباط دوستي بودهاند كه اين خود مشكل بزرگتري براي طرف مقابل ايجاد ميكند.۲- براي ازدواج حتما ملاكهاي اصلي (يعني ملاكهايي كه براي شما قابل چشم پوشي نيست و حتما بايد در فرد مورد نظر وجود داشته باشد) و ملاكهاي ترجيحي(يعني ملاكهايي كه اگر در فرد مورد نظر شما وجود داشته باشه بهتره و الا اگر هم نباشه ميتوان با آن كنار آمد) را مشخص كنيد و قبل از اينكه بخواهيد به كسي دل ببنديد در جستجوي ملاكها باشاگرم نگ